کتابخانه عمومی آزادگان لیسار
کتابخانه عمومی آزادگان لیسار

کتابخانه عمومی آزادگان لیسار

درباره ی مهدی آذر یزدی

نگاهی به زندگی و آثار مهدی آذر یزدی




مهدی آذر یزدی سال 1301 شمسی در خرمشاه از توابع بزد در یک خانواده جدید الاسلام به دنیا آمد.
خانواده او جزو خانواده‌های جدیدالاسلام‌ها بودند. آنها قبلاً زرتشتی بودند و سه چهار نسل پیش مسلمان شدند.
او مختصر خواندن و نوشتن را در خانه از پدر و قرآن را از مادربزرگ فرا گرفت و در 14 سالگی همراه با کار رعیتی و یا شاگرد بنایی مدت یک سال و نیم‌ صبح‌های تاریک به مدرسه خان می‌رفت.
او تا طلوع آفتاب نزد یک «آشیخ» که او هم روزها در گیوه‌فروشی کار می‌کرد با سه شاگرد دیگر یاد گرفتن عربی را با اصرار پدر شروع کرد.
آذر یزدی در همان سن و سال بود که «نصاب» را حفظ کرد و تا «انموزج و الفیه» خواند که بعد آن را رها کرد.
پدرش حاج علی‌اکبر رشید در همان خرمشاه زراعت می‌کرد و به امور دینی و مذهبی سخت متعصب بود.
او از ذوق و قریحه شاعری بی‌بهره نبود و به همین خاطر دیوانی از اشعار در مدایح و مراثی ائمه اطهار از خود به جا گذاشت.
آذر یزدی سال‌ها پیش در گفت‌وگو با روزنامه پیمان یزد درباره پدرش گفته بود که او «مدرسه دولتی و کار دولتی و لباس کت و شلوار را حرام می‌دانست و به همین علت او را به مدرسه نگذاشت.»
به گفته او، قرآن، مفاتیح الجنان، حلیه المتقین، عین الحیات، معراج السعاده، نصاب الصبیان و جامع المقدمات تنها کتاب‌هایی بودند که در خانه آنها دیده می‌شدند.

اولین حسرت زندگی

آذر یزدی در همان سن و سال بود که اولین حسرت زندگی خود را تجربه کرد.
او در گفت‌وگو با همان روزنامه گفته بود «اولین بار که حسرت را تجربه کردم، موقعی بود که دیدم پسرخاله پدرم که روی پشت بام با هم بازی می‌کردیم و هر دو هشت ساله بودیم، چند تا کتاب دارد که من هم می‌خواستم و نداشتم.
به نظرم ظلمی از این بزرگتر نمی‌آمد که آن بچه که سواد نداشت، آن کتاب‌ها را داشته باشد و من که سواد داشتم، آن‌ها را نداشته باشم.
کتاب‌ها، گلستان و بوستان سعدی و تاریخ معجم چاپ بمبئی بود که پدرش از زرتشتی‌های مقیم بمبئی هدیه گرفته بود.
شب قضیه را به پدرم گفتم. پدرم گفت اینها به درد ما نمی‌خورد. اینها کتاب‌های دنیایی‌اند. ما باید به فکر آخرتمان باشیم.
شب رفتم توی زیرزمین و ساعت‌ها گریه کردم و از همان زمان عقده کتاب پیدا کردم که هنوز هم دارم.»
آذر یزدی درباره اولین تجربه و برخوردش با کتابفروشی می‌گوید که این تجربه مربوط به 14 سالگی اوست؛ زمانی که در کارگاه جوراب بافی کار می کرد.
او می‌گوید «از کار بنایی به کار در کارگاه جوراب‌بافی کشیده شدم. صاحب کارگاه با «گلباری‌ها»، صاحبان یگانه کتابفروشی شهر، خویشی داشت.
صاحب کارگاه هم جداگانه یک کتابفروشی تأسیس کرد و مرا از میان شاگردهای جوراب بافی جدا کرد و به کتابفروشی برد.
دیگر گمان می‌کردم به بهشت رسیده‌ام. تولد دوباره و کتاب خواندن من شروع شد.
در این کتابفروشی بود که فهمیدم چقدر بی‌سوادم و بچه‌هایی که به دبستان و دبیرستان می‌روند ، چقدر چیزها می‌دانند که من نمی‌دانم.
برای رسیدن به دانایی بیشتر یگانه راهی که جلو پایم بود خواندن کتاب بود. سه چهار سال کار در این کتابفروشی، هوس نوشتن و شعر گفتن و با بچه های درس خوانده همرنگ شدن را در من به وجود آورد.»

آمدن به تهران و کار در کتابفروشی‌ها
 
مهدی آذر یزدی دو سال بعد از رفتن رضاخان و در بحبوحه جنگ جهانی دوم به تهران آمد.
او در خاطراتش که به صورت مصاحبه با روزنامه پیمان یزد منتشر شده درباره آن دوران گفته است «ناگزیر می‌بایست کاری پیدا می‌کردم تا بتوانم با آن زندگی کنم و این کار حتماً می بایست کاری مطبوعاتی می بود.
در تهران با چند کتابفروشی از راه مکاتبه آشنا بودم ، ولی نمی خواستم بروم و بگویم کار می خواهم. ناشناسانه تقاضای کار کردن را سهل تر می یافتم.
پیشتر با مقالات هاشمی حائری انسی پیدا کرده بودم. با خودم گفتم ، یک روزنامه نویس مشهور با همه ارتباط دارد.
نامه ای به ایشان نوشتم و گفتم که کار مطبوعاتی می خواهم. آقای هاشمی قدری توپ و تشر زد و ملامت کرد که به تهران می آیید چه کنید؟! ما خودمان از این شهر در عذابیم و از این حرف ها.
بعد کم کم آرام شد و گفت شما سه شنبه آینده بیا یک فکری برایت می کنم. سه شنبه بعد آقای حسین مکی را در همان اداره صدا کرد و گفت بیا، این همشهری ات آمده.
با آقای مکی در یزد آشنا شده بودم. آقای مکی گفت در خیابان ناصرخسرو با چاپخانه حاج محمدعلی علمی صحبت کرده ام. برو آنجا و بگو مکی مرا فرستاده.
همان روز رفتم و در چاپخانه علمی مشغول به کار شدم.»
مهدی آذر یزدی تا اواخر عمرش همچنان با کتابفروشی ها و ناشران کار می کرد.
او در کتابفروشی های خاور، ابن سینا، امیرکبیر، بنگاه ترجمه و نشر کتاب و روزنامه های آشفته و اطلاعات و چاپخانه علمی چندین سال کار کرد.

شکست‌های زندگی
به گفته خودش، دو بار کتابفروشی راه انداخت که هر دو بار ورشکست شد.
پس از آن با یکی از کسانی که در چاپخانه آشنا شده بود، شریک شد و به کار عکاسی حرفه‌ای پرداخت.
اما مغبون و پشیمان شد. یک بار یک عکاسخانه را خرید، ولی بعد از یک سال واگذارش کرد.

آذر یزدی برای کودکان کتاب می‌نویسد
 

مهدی آذریزدی را با این حال بیشتر به خاطر کتاب‌هایی می‌شناسند که برای کودکان نوشته است. به ویژه «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب».
او درباره روزگاری که برای اولین بار به فکر نوشتن کتاب برای بچه‌های افتاده بود می گوید «اولین بار که به فکر تدارک کتاب برای کودکان افتادم، سال 1335 یعنی در سن 35 سالگی ام بود.
در این سال در عکاسی یادگار یا بنگاه ترجمه و نشر کتاب کار می کردم و ضمناً کار غلط گیری نمونه های چاپی را هم از انتشارات امیرکبیر گرفته بودم و شب ها آن را انجام می دادم.
قصه ای از «انوار سهیلی» را در چاپخانه می‌خواندم که خیلی جالب بود. فکر کردم اگر ساده تر نوشته شود برای بچه ها خیلی مناسب است.
جلد اول «قصه های خوب برای بچه های خوب» خود به خود از اینجا پیدا شد.
آن را شب ها در حالی می نوشتم که توی یک اتاق 6 متری زیر شیروانی، با یک لامپ نمره ده دیوارکوب زندگی می کردم.
نگران بودم کتاب خوبی نشود و مرا مسخره کنند.
آن را اول بار به کتابخانه ابن سینا (سر چهار راه مخبرالدوله) دادم. آن را بعد از مدتی پس دادند و رد کردند.
گریه‌کنان آن را پیش آقای جعفری، مدیر انتشارات امیرکبیر بردم. ایشان حاضر شد آن را چاپ کند.»

آثار مهدی آذریزدی کتاب 8 جلدی «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» جزو پرتیراژترین کتاب‌های ایران بوده است.
سال گذشته مدیران انتشارات امیرکبیر به یزد رفتند تا برای انتشار جلدهای نهم و دهم این مجموعه با مهدی آذر یزدی به توافق برسند.
اما بیماری و مرگ برنامه ها را به هم زد.
«قصه‌های تازه از کتاب‌های کهن»، «گربه ناقلا»، «گربه‌ تنبل»، «مثنوی» (برای بچه‌ها) و «مجموعه‌ قصه‌های ساده» از جمله کارهای او برای کودکان بود.

آذر یزدی در تجرد مرد
مهدی آذر یزدی 87 سال در تجرد زندگی کرد. با این حال بچه‌ها را دوست داشت و بیش از 50 سال برای آن ها نوشت.
او در زندگی هیچ چیز را به اندازه سکوت و آرامش و کتاب دوست نداشت.
دوستان و آشنایانش هنگام رفتن به خانه او می بایست رمز خانه اش را بدانند تا در برای آن ها باز شود.
دوستانش می گفتند مثلاً باید دو بار پی در پی به در می کوبیدیم تا او بداند که از دوستانش هستیم و در را برای ما باز کند.

جوائز و نشان‌ها
آذر یزدی سال 1343 از سازمان یونسکو جایزه ای دریافت کرد و سال 1345 نیز دو کتابش به عنوان آثار برگزیده «کتاب کودک» انتخاب شدند.
پس از انقلاب هم چهره ماندگار شد و محفل‌ها و انجمن‌های مختلف برای او بزرگداشت های متعدد برپا کردند.
 
 

اطلاعیه عضویت رایگان

http://www.sms.pilife.ir/images/modules/home/join-free.png

به مناسبت هفته ی کتاب و کتابخوانی کتابخانه آزادگان لیسار بنا دارد که در روز سه شنبه27/08/1393


مبادرت به عضو گیری رایگان در کتابخانه نماید.


حضور گرمتان را برای خود غنیمتی بس گرانمایه میدانیم.


جلسه نقد کتاب

http://ebook.tarikhfa.com/wp-content/uploads/2013/11/%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%DB%80-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%A8%D9%84%D8%AE%DB%8C.jpg



بدینوسیله به اطلاع اعضای محترم کتابخانه و دوستداران فرهنگ و ادب میرساند، که به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی


جلسه ی نقد کتاب فارسنامه ابن بلخی در محل کتابخانه ی عمومی 17 شهریور تالش برگزار میگردد.


زمان جلسه: 1393/08/28


روز چهارشنبه، ساعت 4 عصر


مسئول جلسه:وحید فرحی دیگه سرا


مقدم همه ی شما عزیزان را ارج می نهیم.


تبریک هفته کتاب و روز کتابدار

http://atefeh1991.persiangig.com/1ChildrensBookDay.KE_.jpg


کتاب آئینه تمام نمای زندگی است. کتابخانه اصل زندگی است که در آن تجارب و دانش دانشمندان گردهم آمده و آماده انتقال به دیگران است. کتابداران موتور محرکه زندگی در این مجموعه هستند و تمام تلاششان ارتقاء کیفیت زندگی و تسهیل انتقال دانش و تجربیات از کانال کتابخانه به افراد است.

هفته کتاب و روز کتابدار نماد توجه به سه قشر مذکور است. امید که این نماد و در متن قرار گرفتن کتاب، کتابخانه و کتابدار عمومیت یافته و تبدیل به اصل در جامعه شده و جایگاه بی‌بدیل آنها همواره رفیع باشد.


هفته کتاب و روز کتابدار مبارک.

مطالبی درباره تخت جمشید

http://s5.picofile.com/file/8151333276/%D9%BE%D9%84%DA%A9%D8%A7%D9%86_%DA%A9%D8%A7%D8%AE_%D9%85%D8%B1%DA%A9%D8%B2%DB%8C.jpg



پلکان کاخ مرکزی



http://s5.picofile.com/file/8151333426/%D8%B3%D8%B1_%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%86_%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86.jpg


سرستون انسان




http://s5.picofile.com/file/8151333768/%DA%A9%D8%A7%D8%AE_%D8%A2%D9%BE%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%A7.jpg


کاخ آپادانا


http://s5.picofile.com/file/8151333842/%DA%A9%D8%A7%D8%AE_%D8%AA%DA%86%D8%B1.jpg


کاخ تچر



پارسَه یا تخت جمشید نام یکی از شهرهای باستانی ایران است . در روزگار باستان به نظر ثابت نشده آرتور اپهام پوپ پارسه محل برگزاری جشن نوروز بوده‌است نه پایتخت. پایتخت سیاسی هخامنشیان شوش و هگمتانه بوده‌است. اسکندر مقدونی سردار یونانی به ایران حمله کرد و این مکان را به آتش کشید. امّا ویرانه‌های این مکان هنوز هم در نزدیکی شیراز مرکز استان فارس برپا است. این مکان هم‌اکنون یکی از آثار جهانی ثبت شده ی ایران در یونسکو است.

تخت جمشید ،مجموعه ای از کاخهای بسیار باشکوهی است که ساخت آنها در سال ب512 قبل از میلاد آغاز شد و اتمام آن 150 سال به طول انجامید.تخت جمشید در محوطة وسیعی واقع شده که از یک طرف به کوه رحمت و از طرف دیگر به مرودشت محدود است . این کاخهای عظیم سلطنتی در کنار شهر پارسه که یونانیان آن را پرسپولیس خوانده اند ساخته شده است .

ساختمان تخت جمشید در زمان داریوش اول در حدود 518 ق . م ، آغاز شد. نخست صفه یاتختگاه بلندی را آماده کردند و روی آن تالار آپادانا و پله های اصلی و کاخ تچرا را ساختند . پس از داریوش ، پسرش خشایارشا تالار دیگری را بنام تالار هدیش را بنا نمود و طرح بنای تالار صد ستون را ریخت . اردشیر اول تالار صد ستون را تمام کرد . اردشیر سوم ساختمان دیگری را آغاز کرد که ناتمام ماند . این ساختمانها بر روی پایه هایی ساخته شــده که قسمتـی از آنها صخره های عظیم و یکپارچه بوده و یا آنها را در کوه تراشیده اند .

معماری هخامنشی ، هنری است از نوع تلفیق و ابداع که از سبک معماریهای بابل و آشور و مصر و شهرهای یونانی آسیای صغیر و قوم اورارتو اقتباس شده و با هنر نمایی و ابتکار روح ایرانی نوع مستقلی را از معماری پدید آورده است . هخامنشیان با ساختن این ابنیة عظیم می خواستند عظمت شاهنشاهی بزرگ خود را به جهانیان نشان دهند.

 

اسناد تخت جمشید و کارگران مزد بگیر

در اواخر سال 1312 شمسی براثر خاکبرداری در گوشة شمال غربی صفه تخت جمشید قریب چهل هزار لوحه های گلی به شکل و قطع مهرهای نماز بدست آمد .

بر روی این الواح کلماتی به خط عیلامی نوشته شده بود . پس از خواندن معلوم شد که این الواح عیلامی اسناد خرج ساختمان قصرهای تخت جمشید می باشد . از میان الواح بعضی به زبان پارسی و خط عیلامی است . از کشف این الواح شهرت نابجایی را که می گفتند قصرهای تخت جمشید مانند اهرام مصر با ظلم و جور و بیگار گرفتن رعایا ساخته شده باطل گشت .

زیرا این اسناد عیلامی حکایت از آن دارد که به تمام کارگران این قصرهای زیبا ، اعم از عمله و بنا و نجار و سنگتراش و معمار و مهندس مزد می دادند و هر کدام از این الواح سند هزینة یک یا چند نفر است .

کارگرانی که در بنای تخت جمشید دست اندرکار بودند ، از ملتهای مختلف چون ایرانی و بابلی و مصری و یونانی و عیلامی و آشوری تشکیل می شدند که همة آنان رعیت دولت شاهنشاهی ایران بشمار می رفتند .

گذشته از مردان ، زنان و دختران نیز به کار گل مشغول بودند . مزدی که به این کارگران می دادند غالباً جنسی بود نه نقدی ، که آنرا با یک واحــد پـول بابلی به نام « شکــل » سنجیده و برابر آن را به جنس پرداخت می کردند . اجناسی را که بیشتر به کارگران می دادند و مزد آن محسوب می شدعبارت از : گندم و گوشت .

اسکندر مقدونی در یورش خود به ایران در سال 331 قبل از میلاد، آنرا به آتش کشید.

تاریخنگاران در مورد علت این آتش سوزی اتفاق رای ندارند. عده ای آنرا ناشی از یک حادثه غیر عمدی میدانند ولی برخی کینه توزی و انتقام گیری اسکندر را تلافی ویرانی شهر آتن بدست خشایار شاه علت واقعی این آتش سوزی مهیب میدانند.

 

نام تخت جمشید

تخت جمشید نام امروزی «پارسَه» است. «پارسه» از زبان پارسی باستان است و یونانیان آن را پِرسپولیس (به یونانی یعنی «پارسه شهر») خوانده‌اند.این بنا را تخت جمشید یا قصر شاهی جمشید پادشاه اسطوره‌ای ایران مینامند که در شاهنامه فردوسی آمده است. آنگونه که در منابع متعدد و گوناگون تاریخی آمده‌است ساخت تخت جمشید در حدود ۲۵ قرن پیش در دامنه غربی کوه رحمت،به عبارتی میترا یا مهر و در زمان داریوش کبیر آغاز گردید و سپس توسط جانشینان وی با تغییراتی در بنای اولیه آن ادامه یافت.بر اساس خشت نوشته‌های کشف شده در تخت جمشید در ساخت این بنای با شکوه معماران،هنرمندان،استادکاران،کارگران،زنان و مردان بیشماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمه کارگری نیز استفاده می‌کردند. ساخت این مجموعه بزرگ و زیبا بنا به روایتی 120 سال به طول انجامید .

 

چگونگی سازه

یکی از سرستون‌های پیشنهادی که مورد تایید قرار نگرفته بود به همین دلیل در آن محل مدفون شده بود.

وسعت‌ کامل کاخ‌های‌ تخت‌ جمشید ۱۲۵ هزار متر مربع‌ است که بر روی سکوئی که ارتفاع آن بین ۸ تا ۱۸ متر بالاتر از سطح جلگهٔ مردوشت است، بنا شده‌اند[1] و از بخش‌های‌ مهم‌ زیر تشکیل‌ یافته‌ است‌:

    * کاخ‌های‌ رسمی‌ و تشریفاتی‌ تخت جمشید (کاخ دروازه ملل(

    * سرای‌ نشیمن‌ و کاخ‌های‌ کوچک‌ اختصاصی‌

    * خزانه‌ٔ شاهی‌

    * دژ و باروی‌ حفاظتی‌

 

پلکان‌های ورودی سکو و دروازهٔ خشایارشا

ورود سکو، دو پلکان‌ است‌ که روبروی یکدیگر و در بخش شمال غربی مجموعه قرار دارندکه همچون دستانی است که آرنج خویش را خم کرده و بر آن است تا مشتاقان خود را از زمین بلند کرده و در سینه خود جای دهد. این پلکان‌ها از هر طرف‌ ۱۱۱ پله‌ٔ پهن‌ و کوتاه(به ارتفاع۱۰ سانتیمتر)‌ دارند. بر خلاف عقیده بسیاری از مورخین که مدعی بودند ارتفاع کم پله‌ها به خاطر این بوده که اسب‌ها نیز بتوانند از پله‌ها بالا بروند، پله‌ها را کوتاهتر از معمول ساخته‌اند تا راحتی و ابهت میهمانان (که تصاویرشان با لباسهای فاخر و بلند بر دیوارهای تخت جمشید نقش بسته) هنگام بالا رفتن حفظ شود. بالای‌ پلکان‌ها، بنای‌ ورودی‌ تخت‌ جمشید، «[دروازه‌ بزرگ‌]» یا «[دروازه خشایارشا|دروازهٔ خشایارشا]» یا دروازه ملل، قرار گرفته‌است. ارتفاع این بنا ۱۰ متر است. این بنا یک ورودی اصلی و دو خروجی داشته‌است که امروزه بقایای دروازه‌های آن برجاست. بر دروازهٔ غربی و شرقی طرح مردان بالدار و بر و طرح دو گاو سنگی‌ با سر انسانی‌ حجاری‌ شده‌ است‌. این دروازه‌ها در قسمت فوقانی با شش کتیبهٔ میخی تزیین یافته‌اند. این کتیبه‌ها پس از ذکر نام اهورامزدا به اختصار بیان می‌کند که: «هر چه بدیده زیباست، به خواست اورمزد انجام پذیرفته‌است.»

دو دروازه‌ خروجی‌ یکی‌ رو به‌ جنوب‌ و دیگری‌ رو به‌ شرق‌ قرار دارند و دروازه جنوبی‌ رو به‌ کاخ‌ آپادانا، یا کاخ‌ بزرگ‌ بار، دارد.

 

پلکان‌های کاخ آپادانا

جزئیات حجاری‌های پلکان روبه‌شمال کاخ آپادانا که نظامیان هخامنشی را نمایش می‌دهد.

جزئیات حجاری‌های پلکان روبه‌شمال کاخ آپادانا که نظامیان هخامنشی را نمایش می‌دهد.

کاخ آپادانا در شمال و شرق دارای دو مجموعه پلکان است. پلکان‌های شرقی این کاخ که از دو پلکان - یکی رو به شمال و یکی رو به جنوب - تشکیل شده‌اند، نقوش حجاری‌شده‌ای را در دیوار کنارهٔ خود دارند. پلکان رو به شمال نقش‌هایی از فرماندهان عالی‌رتبهٔ نظامی مادی و پارسی دارد در حالی که گل‌های نیلوفر آبی را در دست دارند، حجاری شده‌است. در جلوی فرماندهان نظامی افراد گارد جاویدان در حال ادای احترام دیده می‌شوند. در ردیف فوقانی همین دیواره، نقش افرادی در حالی که هدایایی به همراه دارند و به کاخ نزدیک می‌شوند، دیده می‌شود.

 

کاخ آپادانا

کاخ آپادانا از قدیمی‌ترین کاخ‌های تخت جمشید است. این کاخ که به فرمان داریوش بزرگ بنا شده‌است، برای برگزاری جشن‌های نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای وابسته به حضور پادشاه استفاده می‌شده‌است.

این کاخ توسط پلکانی در قسمت جنوب غربی آن به «کاخ تچرا» یا «کاخ آینه» ارتباط می‌یابد. کاخ آپادانا از ۷۲ ستون تشکیل شده‌است که در حال حاضر ۱۴ ستون آن پابرجاست ته ستونهای ایوان کاخ گرد ولی ته ستونهای داخل کاخ مربع شکل میباشد

 

کاخ تچر

تچر یا تچرا به معنای خانه زمستانی می‌باشد.این کاخ نیز به فرمان داریوش کبیر بنا شده و کاخ اختصاصی وی بوده‌است. روی کتیبه‌ای آمده : «من داریوش این تچر را ساختم.»

این کاخ یک موزه خط به شمار می‌رود از پارسی باستان گرفته در این کاخ کتیبه وجود دارد تا خطوط پهلوی بالای ستون‌ها از نمای جلویی‌های مصری استفاده شده‌است. قسمت اصلی کاخ توسط داریوش بزرگ و ایوان و پلکان سنگی جنوبی توسط خشایار شاه و پلکان سنگی غربی توسط اردشیر دوم بنا شده‌است

 

کاخ هدیش

این کاخ که کاخ خصوصی خشایارشا بوده‌است در مرتفع‌ترین قسمت صفهٔ تخت جمشید قرار دارد. این کاخ از طریق دو مجموعه پلکان به کاخ ملکه ارتباط دارد. احتمال میرود آتش سوزی از این مکان شروع شده باشد به خاطر نفرتی که آتنی‌ها از خشایارشا داشتند به خاطر به آتش کشیده شدن آتن به دست وی. رنگ زرد سنگ‌ها نشان دهنده تمام شدن آب درون سنگ‌ها به خاطر حرارت است. اینجا مکان کوچکی بوده ۶*۶ ستون قرار داشته‌است. به خاطر ویرانی شدیدی که شده اطلاعات زیادی در مورد این کاخ در دسترس نیست خیلی‌ها از اینجا به عنوان کاخ مرموز نام برده‌اند. هدیش به معنای جای بلند میباشد و چون خشایار شاه نام زن دوم او هدیش بوده‌است نام کاخ خود را هدیش میگذارد این کاخ در جنوبی ترین قسمت صفه قرار دارد و قسمت‌های زیادی از کف از خود کوه میباشد

 

کاخ ملکه

این کاخ توسط خشایارشا ساخته شده‌است و به نسبت سایر بناها در ارتفاع پایین‌تری قرار گرفته‌است. بخشی از این کاخ در سال ۱۹۳۱ توسط شرق‌شناس مشهور، پرفسور ارنست امیل هرتزفلد، خاکبرداری و از نو تجدیدبنا شد و امروزه به عنوان موزه و ادارهٔ مرکزی تأسیسات تخت جمشید مورد استفاده قرار گرفته‌است.

ساختمان خزانهٔ شاهنشاهی

این ساختمان که شامل چندین تالار، اطاق و حیاط تشکیل شده‌است با دیوار عظیمی از بقیهٔ تخت جمشید جدا می‌شود.

 

کاخ صدستون

وسعت این کاخ در حدود ۴۶۰۰۰ مترمربع است و سقف آن به‌وسیلهٔ صد ستون که هر کدام ۱۴ متر ارتفاع داشته‌اند، بالا نگه داشته می‌شده‌است.

 

کاخ‌ شورا

به این مکان کاخ شورا یا تالار مرکزی میگویند. احتمالاً شاه در اینجا با بزرگان به بحث و مشورت می‌پرداخته‌است. با توجه به نقوش حجاری شده از یکی از دروازه‌ها شاه وارد میشده و از دو دروازه دیگر خارج می‌شده‌است. به این دلیل به این جا کاخ شورا می‌گویند که در اینجا دوسر ستون انسان وجود داشته که جاهای دیگری نیست و سر انسان سمبل تفکر است.

 

سرانجام تخت جمشید

مجموعه‌ کاخ‌های‌ تخت‌ جمشید، در سال‌ (۳۳۰ پیش‌ از میلاد) به‌ دست‌ اسکندر مقدونی به‌ آتش‌ کشیده‌ شد و تمام‌ بناهای‌ آن‌ به‌ صورت‌ ویرانه‌ در آمد. از بناهای‌ بر جای‌ مانده‌ و نیمه‌ ویرانه‌، بنای‌ مدخل‌ اصلی‌ تخت‌ جمشید است که‌ به‌ کاخ‌ آپادانا معروف‌ است‌ و مشتمل‌ بر یک‌ تالار مرکزی‌ با ۳۶ ستون‌ و سه‌ ایوان‌ ۱۲ ستونی‌ درقسمت‌های‌ شمالی‌، جنوبی‌ و شرقی‌ است‌ که‌ ایوان‌های‌ شمالی‌ و شرقی‌ آن‌ به‌وسیله‌ پلکان‌هایی‌ به‌ حیاط‌های‌ مقابل‌ متصل‌ و مربوط‌ می‌شوند. بلندی‌ صفه‌ در محل‌ کاخ‌ آپادانا ۱۶ متر و بلندی‌ ستون‌های‌ آن‌ ۱۸ متر است‌. این‌مجموعه‌ در فهرست‌ آثار تاریخی‌ ایران و نیز در فهرست میراث جهانی یونسکو به‌ ثبت‌ رسیده‌ است‌.

 


 

هنر های معماری تخت جمشید

یکی از هنرهای معماری در تخت جمشید این است که نسبت ارتفاع سر درها به عرض آنها و همین طور نسبت ارتفاع ستون ها به فاصلهء بین دو ستون نسبت طلایی است. نسبت طلایی نسبت مهمی در هندسه است که در طبیعت وجود دارد. این نشانگر هنر ابرانیان باستان در معماری است.



http://up.hammihan.com/img/userupload_2013_8161023621375019510.1988.jpg




(نقشه ی کامل تخت جمشید)


منبع  از  ویکی پدیا